متن: درباره ی فیلم
چند وقت هست که دارم فکر می کنم آدمها وقتی راجع به داستان یا فیلم حرف میزنند و میگن بده یا خوبه
چی میگن
اصلا گفتگو می کنند؟
یعنی معیارهای مشترکی وجود داره که ما میتوانیم برای بد یا خوب بودن یک فیلم در نظر بگیریم جدای از سلیقه ی فردیمان
و این معیارها بین الاذهانی باشند
و بر اساس اونها گفتگو بر سر امیال شخصی ممکن میشه
و خوب و بد فیلم معنا پیدا می کنه
جواب هایی هست
اصولی که در اکثر فیلم ها رعایت میشن مثل کات ها
مثل نور
مثل جای دوربین
مثل پیوستگی روایی
....
ولی این ها کافی نیستند
هیچکدام از ما به فیلمی که همه ی این اصول را رعایت کرده باشد اما مثلا در طرفداری همجنسگرایی باشند نمیگیم فیلم خوب
یه جورایی چندشمان میشود
یعنی جایی من وسط میاد و درست و غلط و دست می اندازه روی ایده ی زیبایی و اجازه ی بردنش رو نمیده
و اگر چه ایده ی زیبایی فارغ از سودها و ایدئولوژی باید بررسی بشه
ولی دست آخر ایدئولوژی که از در چارچوب نظر نیومده و آگاهانه نیست رو چه باید کرد
بگذریم
این ها رو گفتم که بگم
خوب بودن و بد بودن را وقتی درمورد یه فیلم یا رمان به کار میبریم
از اتفاق اصلا درباره ی چیز دیگری حرف نمیزنیم
بلکه داریم در مورد خودمون و خوش آمدن و بد آمدن خودمان صحبت می کنیم
نه درباره ی دیگری و نه درباره ی میزان استقبال و نه حتی درباره ی فرم
ریاضیدان ها درباره ی اصول ریاضیات گفتگو نمی کنند اونها اصول ریاضیات را اثبات یا رد می کنند به نحو عینی
فرم اگر اصول ثابتی داشته باشه که حتما برای فرم بودن بهش نیازمنده امکان گفتگو و شاید اصلا امکانش را نداره
پس وقتی از خوب و بد یک فیلم یا رمان حرف میزنیم
داریم از خود زیبا حرف میزنیم
و امیدواریم که اصول زیباییشناسی هنوز به قوت و تکامل یک اصل نرسیده باشند
و بعد شروع می کنیم به قضاوت در موردش
و میگیم: زیبا، آنطوری که کارگردان و نویسنده پسندیده بودند را من نمیپسندم
و تنها به این طریق گفتگو پیرامون زیبا ممکن میشه و اصلا توجیه پیدا می کنه
شکل دادن زیبا با من