یکشنبه 3 تیر 1397

مقاله علمی پژوهشی: سوژه در تراکتاتوس



http://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2371.html

 

ویتگنشتاین متقدم، با گره‌زدن زبان به ضرورت، معنا را از ایده‌های ذهنی صرف جدا می‌کند. به‌نظر او، زبان ساختاری منطقی دارد که روگرفتی از ضرورت‌های موجود در عالم است. او برای تبیین ضرورت‌های موجود در عالم تعریف خاصی از مفهوم شیء ارائه می‌دهد، به‌ازای هر شیء نشانه‌ای را در زبانِ ممکن واجدِ معنا می‌داند، و روابط بین اشیا را حاصل بالفعل‌شدن امکان‌های ترکیبیِ خاص هر شیء می انگارد. در نظر او، ساختار منطقی زبان برآمده از چهارچوبِ عالم است و زبان فقط درصورتی معنادار است که تصویرگر این عالم باشد. ویتگنشتاین، بدون آن‌که از مفاهمه حرفی به‌میان بیاورد، خودِ چگونگیِ ممکن‌بودنِ زبان را بررسی می‌کند و در پاسخ، صورت منطقی را مطرح می‌کند. در طراحی او از زبان، سوژه جایگاه معنابخشی خود را از دست می‌دهد و اشیای عالم و امکان‌های ترکیبی آن‌ها عهده‌دار معنا می‌شوند.